میانه شعله ها کاشانه کرده!(این شعر خودم نیستا....زیادی وزن داره این کارا به ما نمی یاد)
شب شهادت علی( ع) هم گذشت ام علی نمرده...علی حقیقتی است که نه تنها نمی شود انکارش کرد بلکه نمی شود فراموشش کرد...نمی دانم این علی کیست که این ذهن خطا کار و فراموش کار آدمی هر کار کرده هنوز نتوانسته فراموشش کند...
هر روز که می گذرد علی زنده تر می شود..چون علی چیز هایی داشت که ما نداریم.
حتی ما درد های علی را هم نداریم.ما به درد های علی هم غبطه می خوریم..حتی داشتن درد های علی هم غنیمتی است..
علی زنده است. خون علی هنوز در کالبد جهان جریان دارد.
سال هاست علی را گم کرده ایم.بیایید علی را بار دیگر پیدا کنیم.
بیدار شوید مردم دنیا.جهان دارد در سیاهی غرق می شود!انگار که سیاه چاله ای در حال بلعیدن جهان است!تنها یک راه است! راه علی..راهی پر از نور! مثل علی خدا را بپرستیم و مثل علی بیمیریم!
خدایا خواستم بگویم تنهایم اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد چه کسی بهتر از تــو ؟!...
برچسب : نویسنده : ایوب شرفی sharafi19 بازدید : 206