دوست داشتم الان جای تو بودم

ساخت وبلاگ

امکانات وب

1

آمارگیر حرفه ای سایت

-->-->-->
فونت زيبا ساز

نیت کنید و اشاره فرمایید

-->-->-->-->-->-->-->فونت زيبا ساز
1
-->-->-->2 استخدام ميمون الغواص ادا ا ردت استخدام ميمون الغواص فتتريض ثلاثة ايام وتتلو الاسماء كل ليلة 400 مره وفي الليلة الثالثة تكتب الاسماء علي فتيلة كتان زرقاء وتوقدها وانت تتلو القسم بالعدد المذكور فانه يظهر لك خيال يهز الباب فامره بالدخول واطلب منه المعاهدة فيشترط عليك شروطه فاقبلها منه فانه يتصرف في الخطف وجلب الاخبار والكشف عن الكنوز وعن السرقات وجلب الاسحار وعلاج المريض وهلاك الظالم وينزف الدم والقاء الحمي والصداع وتحريك الجماد واخراج العواض واخراج الكنوز وتحريك الجماد وبخوره المستكي التركي ولبان ذكر وجاوي وهذه الاسماء التي تذكرها : بآل2 ططيال2 حطط 2 بطط2 بطاطا 2 شط2 شطط2 طاسا2 طيطاط2 هطها 2 بلخ2 بلطخليشا2 اشوشايق2 عليوث2 علما2 عالمين 2امين-->-->-->

بهنام تشکر :

دوست داشتم الان جای تو بودم . ساکت و آروم یه گوشه میشنسم و فقط نگات می کردم . گاهی وقتا ، یه کلام می گفتم و ختم کلام می شد . تو از اول هم همین قدر آروم و خونسرد بودی .  

دوست داشتم جای تو بودم . آره . و اون وقت هربار با سکوت تو ککمم نمی گذید. البته این سکوت و این تظاهر به آرامش ، جزء ترفندهای توِ. مگه نه ؟

من که می دونم تو الان از من نگران تری . خوبم. همین طور ادامه بده . همین طور پیش برو . خیلی دوست دارم ببینم تا کی توان ادامه دادن داری . بی خود شونه بالا ننداز و نگو برای من که اهمیتی نداره . من خودم این نمایشنامه ای رو که داری بازی می کنی و نوشتم . پرده آخرشم بلدم .

می دونم . اما اینم می دونم این ، آرامش قبل از طوفانِ . اما نمی دونم خدا به داد من برسه یا به داد تو . حتما اینو شنیدی که دنیا همیشه به مراد آدم نمی چرخه . یه روزم تو باید پیاده بشی تا من سوارشم و خوب اسبم و برات بتازونم . من بی صبرانه منتظر این روزم . به قول شاعر : نور به قبرم بباره ... که عاشق توام .

من تمام این حرفا رو می گم و تو فقط داری نگاه می کنی . دروغ نباشه البته گاهی هم لبخند می زنی .

واقعا دوست داشتم الان جای تو بودم . از حد نگذریم گاهی همین سکوت تو ، همین نگاهت ... آرومم می کنه . البت با خودم می گم بابا من دیگه چه موجودیم . دوست دارم جای تو باشم و بفهمم چطور با سکوتت همه چیز و حل میکنی . من که سر درنمی آرم . الان دارم آروم آروم ، آروم  میشم . تموم این مدت من حرف زدم و تو نگاه کردی . البته گاهی هم خندیدی .

ببین من دوباره جادو کردم . ببین دیگه من چه موجودیم .

بازم که داری می خندی . الان بخند . همین الان هم دوست دارم جای تو باشم .

خدایا خواستم بگویم تنهایم اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد چه کسی بهتر از تــو ؟!...
ما را در سایت خدایا خواستم بگویم تنهایم اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد چه کسی بهتر از تــو ؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ایوب شرفی sharafi19 بازدید : 283 تاريخ : جمعه 4 مرداد 1392 ساعت: 1:51